سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها! با رحمت خود که با آن، همه نیکی هارا برای اولیائت گِرد آورده ای و با آن، بدی ها را از دوستانت دور ساخته ای، مرا دریاب . [امام صادق علیه السلام]
مدیریت اسلامی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دهه فجر 92

سپیده فجرانقلاب طلیعه دولت یا رمبارک برانقلابی دار بردوش

سلام بر همه الا به انقلاب فروش

تمام تیمچه ها پر شد از نقاب فروش
زمانه ای ست که حلاج شد طناب فروش

شهیدتر ز شهیدان بی کفن ، شاعر
غریب تر ز نویسنده ها، کتاب فروش

الا شما که به ییلاق خورد و خواب شدید
هماره اجر شما باد با کباب فروش

حراج عشق ببین در دکان سمساران
قمار عقل نگر در سرای قاب فروش

خروس ها همه چون مرغ کرچ خوابیدند
حکیمکان زمان اند قرص خواب فروش

نمانده  حجب و حیایی،  همین مان کم بود
همین که فاحشه ی شهر شد حجاب فروش

مده زمام دل خود به دست پیر هوی
مرو به کوی هوس پیشه ی خراب فروش

پی کدام عقوبت گناهکار شدیم
سیاه نامه تر از واعظ ثواب فروش

دریغ نغمه ی آرامشی به ما نرسید
که مطربان همه تلخ اند و اضطراب فروش

من از قبیله ی عباس های تشنه لبم
تو از تبار همین گزمگان آب فروش

بگو بلند شود موج غیرت دریا
چنان که باز شود مشت هر حباب فروش

زمانه ای ست که گل پوست می کنند اینجا
خوشا به ذوق تماشاگر گلاب فروش

سلام بر همه الا  بهقلب مغلوبان
سلام بر همه الا به انقلاب فروش

شما که خون دل خلق را پیاله شدید
شرور شهر شمایید یا شراب فروش؟
  علیرضا قزوه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی توکلی ( دوشنبه 92/11/14 :: ساعت 3:44 عصر )
»» مواضع کاندیداها

 آیا با تجربه ها خانه نشین شده اند

یکی از شعارهای بعضی از نامزدهای ریاست جمهوری بازگردندان با تجربه های خانه نشین است. قبل از بررسی این شعار اشاره می کنیم یکی از نکات مورد بحث در علم مدیریت اولویت تجربه یا خلاقیت است . بعضی صاحبنظران با توجه به ارزش بالای تجربه طرفدار استفاده از با تجربه ها در مدیریتند و در طرف مقابل عده ای با توجه به محافظه کار شدن باتجربه ها و نقش برجسته خلاقیت در مدیریت خصوصا مدیریت تحول طرفدار به کارگیری جوانان هستند . بعضی نیز با دید جمع بین تجربه و خلاقیت  طرح هایی نظیر به کارگیری باتجربه ها در پست های مشورتی و به کارگیری جوانان در پست های اجرایی ارائه کرده اند.

اما در بررسی وضعیت فعلی کشور آیا درست است که با تجربه ها خانه نشین شده اند ؟ حق آن است که با روی کار آمدن دولت نهم تعداد قابل توجهی از مدیران که سال ها با عنوان راست و چپ گلوگاه های مدیریتی کشور را در اختیار داشتند از نظام اداری رسمی دولتی کوچ کردند. ولی حقیت دیگر آن است که تعداد بیشتری از این مدیران همچنان در مصادر مهم  باقی ماندند. و حقیت دیگر و مهم تر آن است که اکثر قریب به اتفاق مدیران کوچ کننده به خانه بازنگشتند و به نظر می رسد طراحان شعار بازگشت خانه نشین ها یا آدرس غلط دریافت کرده اند و یا آگاهانه آدرس غلط میدهند.

در پی گیری آدرس کوچ کنندگان مشاهده می شود تعدادی از آنها از دولت به معنای خاص آن به دولت به معنای عام ( یعنی حکومت)کوچ کرده اند به عنوان نمونه مجامع حکومتی نظیر شواری عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و..  محل اجتماع این گروه است. از قضا آقای دکتر ولایتی که یکی از طراحان شعار بازگشت هستند علاوه بر عضویت در مجامع یاد شده در سمت عالی مشاور رهبر و مجامع پرتعداد دیگری نظیر فرهنگستان، بیمارستان ، بیداری اسلامی و .... فعالیت دارند.

اما دسته ای دیگر با برداشتن اندوخته های خود از مصادر مدیریتی- که بعضی آن را تجربه می نامند- به بزرگترین بنگاه ها و مجامع اقتصادی کوچ کردند و به جرأت می توان گفت که نبض اقتصاد کشور را به دست گرفتند  و به هر طریق که میل داشتند با اقتصاد کشور بازی کردند. با نگاهی به اسامی مدیران ارشد بانک های دولتی خصوصی شده، بانک های خصوصی و بعضی مراکز قدرت اقتصادی غیر دولتی مثل شهرداری تهران ، بنیادهای خیریه و .. می توان فهرست بلندبالایی از مدیران با تجربه دولتی تهیه کرد. به نظر می رسد یکی از ضروری ترین و راهبردی ترین کارهای رییس جمهور آینده - هر کس که باشد - چاره کار این دسته از مدیران باشد. هرچند بازگرداندن این گروه به مصادر مدیریت دولتی به شرط کوتاه شدن دست آنان از مراکز قدرت اقتصادی مطلوب تر از وضعیت فعلی است و لی مطلوب تر آن است که با کوتاه کردن دست این گروه از رانت های بیشمار نظام اقتصادی بیمار فعلی و میدان دادن به ظرفیت های عظیم ملت برای ورود به فعالیت های پاک و جهادی اقتصادی همزمان با اصلاح مبانی و مبادی نظام اقتصادی این دسته از مدیران را کم کم به فکر استراحت و لذت بردن از بقیه عمر با اندوخته هایی که دارند واداشت. روشن است که هر انسانی حق دارد پس از سال ها تلاش خستگی ناپذیر زمانی هم به استراحت و لذت بردن از زندگی و رسیدگی به عهد و عیال اختصاص دهد.

اما دسته سومی هستند که راهی دیار فرنگ شده اند یا با این انگیزه که نصف باقی مانده عمر خود را به تنعم و تفرج در آن دیار بپردازند - آن چنان که خود گفتند؛ و یا بدان امید که روزی ورق برگردد و دوباره بتوانند برگردند و جایگاه از دست رفته خود را بازیابند. به نظر می رسد بعضی از طراحان شعار بازگشت، به گروه اخیر نظر دارند ولی آیا به فرض به دست گرفتن قدرت قادر بر چنین کاری خواهند بود؟ به نظر میرسد اگر سرهنگ نباشند و حقوقدان یا سیاستمدار باشند  به محال بودن تحقق چنین شعاری یقین دارند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی توکلی ( سه شنبه 92/3/21 :: ساعت 11:55 صبح )
»» انتخاب اصلح

بررسی مواضع نامزدها

شهروند درجه دو

گاهی اوقات مواد تلخ و زهرآلود در زرورقی چنان زیبا ارائه می شود که به آسانی همه را مشتاق می کند. یکی از موارد مذکور شعاری است که بعضی نامزدها مطرح می کنند که"ما شهروند درجه یک و دو نداریم" ولی هرگز توضیح نمی دهند که معنی این شعار چیست. وقتی به زندگی و سوابق این افراد مراجعه می کنیم همه چیز حکایت از شهروندی ممتاز  (فوق درج یک ) آنان دارد.. در حالی که بر بیکاری جوانان و تنگی معیشت مردم مرثیه سرایی می کنند خود از عنفوان جوانی در عالیترین مناصب نظام بوده اند و همسر و فرزندان آنان نیز هرگز دغده بیکاری و معیشت نداشته اند و اگر روزی به دلیلی آز آنان خواسته شود به استراحت بپردازند و فرصت خدمتگزاری را به سایر شهروندان بدهند دادشان بلند می شود که ای وای اسلام از دست رفت تجربه خانه نشین شد. سیلی خورده ها و جبهه رفته ها مظلوم شدند و شهروندان درجه چندم بی تجربه جبهه ندیده سیلی نخورده جای آنان را گرفتند!!

چه باید کرد ؟ آیا واقعا شهروند درج یک و دو نداریم؟ اگر نداریم  تفسیر آن چیست و موارد فوق چگونه توجیه می شود ؟ و اگر داریم چه باید بکنیم؟

حقیقت آن است که بهتر است به جای شعارهای زیبا و شیرین ولی غلط سخن های حق گفته شود هرچند تلخ؟ با مراجعه به حق مطلق یعنی قرآن کریم به نظر می رسد این کلام الهی نه تنها شهروند درجه یک و دو بلکه شهروند درجه یک و ده و بالاتر را به رسمیت شناخته است در پایان آیه ای که همه آن را به عنوان نفی درجات می خوانند  انا خلقناکم من ذکر و انثی .... می فرماید ان اکرمکم عند الله اتقیکم  و در جای دیگر به صراحت اعلام می کند که فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما(نساء 95)  هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون (زمر 19) وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ (انعام 165) یعنی او خدایی است که شما را جانشینان زمین قرار داد  و درجه های بعضی از شما را بر دیگران بالا برد. 

 ممکن است گفته شود منظور برابری در حقوق شهروندی است و آیات فوق ناظر به حقوق شهروندی نیست. سؤال می کنیم منظور از حقوق شهروندی چیست؟آیا حقوق شهروندی استاد دانشگاه متقی و مؤمن با حقوق شهروندی مفسد و قاتل و جنایتکار یکی و برابر است . پس چرا یکی را به زندان می افکنند و گاهی حق زندگی را از او میگیرند و دیگری را بر صدر می نشانند و تکریم می کنند.؟ یا مدعی هستید خلافکار و جانی شهروند نیستند؟

پس حق آن است که شهروندان درجه بندی دارند و این شعار که شهروند درجه یک و دو نداریم خلاف عقل سلیم است. طرفه آن که این نامزدها خود را "اصلح" می دانند و این عین درجه بندی است. 

پس مهم آن است که معیارهای درجه بندی صحیح و مطابق حق باشد و باطل نباشد همان که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از آن به عنوان تبعیض ناروا یاد می شود و متأسفانه بعضی از نامزدهای شعار دهنده غرق در آنند. 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی توکلی ( یکشنبه 92/3/12 :: ساعت 10:22 صبح )
»» انتخاب اصلح

بررسی مواضع نامزدها

سازش با جهان

در پایان بخش اول مناظره نامزدهای ریاست جمهوری آقای ولایتی سیاست خارجی و داخلی خود را در یک جمله خلاصه کرد سازش با جهان و بازگشت افراد با تجربه ای که خانه نشین شده اند. این البته همان چیزی است که بارها از زبان آقای هاشمی شنیده شده است و برای کسانی که دیدگاه آقای ولایتی را می دانند عجیب نیست. اما از آنجا که آقای ولایتی 16 سال وزیر امور خارجه بوده اند و الان نیز مشاور عالی مقام معظم رهبری هستند و خود را اصولگرا می دانند - که البته با تعریف ایشان از اصولگرایی بعید نیست که رییس جمهور فرانسه که رفیق گرمابه و گلستان آقای ولایتی بوده نیز اصولگرا قلمداد شود- بعید است که ندانند در سیاست خارجی در برابر راهبرد غرب که جهان را آمریکا و چند دنباله آن ( به تعبیر انگلیسی ها دم سگ آنان)معرفی میکند و هرکس با این ها نباشد را در مقابل جهان ، راهبرد نظام اسلامی این است که جهان ملت ها و دولت های مستقل هستند و این چند کشور کدخداهای خود خواننده جهان ، و نظام اسلامی هرگز با جهان قهر و درگیر نبوده بلکه حتی با این کدخداها هم سرجنگ نداشته است و این کدخداها بوده اند که همواره با ما به ستیز و مبارزه پرداخته اند. تنها جایی که ایران با او سرجنگ دارد رژیم اشغالگر و جنایتکار  صهیونیستی است . در اینجا به نظر میرسد که آقای روحانی که( آن گونه که نقل شده)  گفته باید دم کدخداهای جهان راببینیم صادقانه تر سخن گفته هرچند راهبرد سیاست خارجی نظام این هم نیست.

 اما در زمینه سیاست داخلی این با تجربه ها کیستند؟ و چه کسی آنان را خانه نشین کرده است؟ وقتی که آقای ولایتی و یاران بی تجربه ایشان سکان سیاست خارجی را به دست گرفتند قطعا مدیران  با تجربه رژیم شاه فرار را بر قرار ترجیح دادند در سایر دستگاه ها ی اجرایی  نیز بر همین منوال . اگر منظور آقای ولایتی و سایر کسانی که این راهبرد را مطرح می کنند این افراد باشند، خوب میدانند که بازگشت آنان امکانپذیر نیست زیرا تکلیف بسیاری از آنان را حضرت ملک الموت مشخص کرده و باقیمانده های آنان نیز در انتظار حضرتش ثانیه شماری می کنند .

اما اگر منظور افراد غربگرایی باشد که قبل از دولت نهم سکان امور را به دست داشتند اولا بسیاری از آن ها مشمول سیاست مهرورزی دولت قرارگرفته و همچنان بر خر مراد سوار ماندند تعداد اندکی که مشمول این سیاست نشدند نیز هرگز خانه نشین نشدند بلکه در قالب های مختلف از جمله بانک های خصوصی و سایر پایگاه های ثروت و قدرت به خدمات صادقانه خود که در رأس آن تلاش برای سقوط و ناکامی دولت انقلابی بود ادامه دادند و هنگامی که در سال 88 برای ضربه نهایی وارد میدان شدند تعداد زیادی از آنها روانه زندان شدند که بعید است آقایان بتوانند آنان را به رأس مراکز رسمی قدرت بازگردند. ثانیاً بنا بر مثل مشهور آزموده را آزمودن خطاست. همه آقایانی که این راهبرد را دارند وضع موجود را وضعیتی سیاه و خطرناک معرفی می کنند و خود را ناجی کشور. به فرض دیدگاه آنان را بپذیریم که وضع چنین است و مسبب آن هم شخصی است به نام احمدی نژاد ( که فرضی کاملا غلط و ناجوانمردانه است)آیا کسانی که در طی سی سال نتوانسته اند کشور را به ثباتی برسانند که یک فرد نتواند در طی هشت سال تمام رشته های آنان را پنبه کند و بهشتی را که آنان ساخته اند به جهنم تبدیل کند سزاوار اعتماد دوباره هستند؟ البته این برمبنای خود آقایان است ولی بر مبنای صحیح ،نظام انقلابی که با خون شهیدان بسیجیش پا گرفت و دو دستی تقدیم افراد غربگرای ضد تفکر بسیجی شد در سال 84 تا حدودی از چنبره اختاپوسی این افراد آزاد شد و با اشارات رهبر بسیجی اش هرگز به عقب باز نخواهد گشت و با عنایت حق انتخابات پیش رو گام مهم دیگری برای  حاکمیت تفکر دل انگیز بسیجی بر مراکز راهبردی قدرت خواهد بود.البته در مزرع رویش های این تفکر دل انگیز تجربه های ناب و خلاقیت های دانشگرای الهی آنقدر هست که نیازی به اندیشه های فریز شده مادیگرایانه نباشد 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی توکلی ( یکشنبه 92/3/12 :: ساعت 9:11 صبح )
»» میلاد نورین

میلاد مسعود امام رضا و خواهر کریمه اش علیهماالسلام مبارک باد

 السلام ای موسی طوس تجلّی السلام

یوسف افتاده در چاه خلافت ای امام

از مدینه تا خراسان کعبه دنبال تو بود

مرو را کردی مدینه، طوس را بیت الحرام

ای شبستان همیشه، ای نماز دائمی

ای خمستان مداوم، ای بهشت مستدام

باد و باران اند فرّاشان صحن ات روز و شب

ماه و خورشیدند دربانان کویت صبح و شام

در خراسان خور اگر آسان برآید لطف توست

ماه با شوق تماشای تو می آید به بام

خانه ات دارالسرور و قبله ات دارالقرار

کعبه ات دارالخلود و مشهدت دارالسلام

هر که خاکت را نبوید امن عیش او تباه

هر که صحن ات را نبوسد زندگی بر او حرام

سعی در صحن صفایت نیست کم از هروله

بوسه بر صحن شهیدت نیست کم از استلام

در حقیقت جمله عالم از رضا دم می زنند

صوفیان با هوی هوی و هندوان با رام رام

                                      علیرضا قزوه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی توکلی ( یکشنبه 91/7/2 :: ساعت 11:4 صبح )
»» عید عاشقان

 

 عید سعید فطر مبارک باد

 

جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید
هلال عید در ابروی یار باید دید

 

 شکسته گشت چو پشت هلال قامت من
کمان ابروی یارم چو وسمه بازکشید

 

مگر نسیم خطت صبح در چمن بگذشت
که گل به بوی تو بر تن چو صبح جامه درید

نبود چنگ و رباب و نبید و عود که بود
گل وجود من آغشته گلاب و نبید

بیا که با تو بگویم غم ملالت دل
چرا که بی تو ندارم مجال گفت و شنید

بهای وصل تو گر جان بود خریدارم
که جنس خوب مبصر به هر چه دید خرید

چو ماه روی تو در شام زلف می‌دیدم
شبم به روی تو روشن چو روز می‌گردید

به لب رسید مرا جان و برنیامد کام
به سر رسید امید و طلب به سر نرسید

ز شوق روی تو حافظ نوشت حرفی چند
بخوان ز نظمش و در گوش کن چو مروارید

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی توکلی ( شنبه 91/5/28 :: ساعت 12:38 عصر )
»» باد بهار

باد بهار     

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد

زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود

عاقبت در قدم باد بهار آخر شد

شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل

نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد

صبح امید که بد معتکف پرده غیب

گو برون آی که کار شب تار آخر شد

آن پریشانی شب های دراز و غم دل

همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز

قصه غصه که در دولت یار آخر شد

ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد

که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد

در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را

شکر کان محنت بی حد و شمار آخر شد

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی توکلی ( شنبه 91/1/5 :: ساعت 1:17 عصر )
»» ولایت فقیه

ولایت فقه؛ ولایت فقیه ماجرای آقایان مطهری ؛ افروغ و علایی

      آقای علی مطهری در نامه ای به وزارت کشور اعلام می کند که به ولایت شخص فقیه اعتقادی ندارد و ولایت فقه را قبول دارد. آقای افروغ در گفتگو با برنامه پارک ملت ضمن طرح ادعاهای بی اساس(از جمله زنده کردن اهانت های بی شرمانه به علامه بزرگوار مجلسی با طرح تشیع صفوی و علوی) بر ولایت فقه به جای ولایت فقیه تآکید می کند در کنار این ها شخصی که عنوان سرداری سپاه را یدک می کشد با کنایه های روشن تر از تصریح ولی فقیه را هدف قرار می دهد و توضیحات بعدی وی نیز در خور خبط صورت گرفته نیست . همزمان با کف و هورای عوامل فتنه برای این افراد، دیگرانی که به ظاهر طرفدار دوآتشه ولایت فقیهند با توجه به سابقه افراد یاد شده دعوت به تساهل و تسامح و تمرین شنیدن نظرات متفاوت می کنند. صرفنظر از این که همه این ها در آستانه انتخابات مهم و سرنوشت ساز می تواند حکایت از برنامه ریزی پشت پرده داشته باشد ، به نظر می رسد سکوت در برابر میراث جاویدان امام عزیز که با خون دل های فراوان آن عزیز (مخصوصا در جهت اثبات تفاوت ولایت فقیه با ولایت فقه) به ثمر نشسته است روا نباشد و بر اندیشمندان ولایتمدار لازم باشد که با توجه به توصیه امام راحل در نامه مشهور به مقام معظم رهبری به پا خیزند و ضمن مواجهه با جریانی که به راه افتاده با تبیین درست ولایت فقیه کوتاهی های گذشته را نیزجبران کنند . در این زمینه تحلیل نامه های شورای محترم نگهبان و بعضی از اعاظم حوزه علمیه به حضرت امام در سال های پایانی عمر با برکت آن عزیز در خصوص رعایت احکام شرعی و پاسخ های حضرت امام بسیار راه گشاست. و به ویژه تحلیل دقیق و عالمانه نامه حضرت امام به مقام معظم رهبری و تبیین اصطلاحات مهم این نامه مثل "عرضِ حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوّضه به نبى اسلام -صلى الله علیه و آله و سلم-"همانگونه که خود آن عزیز سفر کرده توصیه فرمود بسیار ضروری می نماید. هرچند اصل این نامه نیز به اندازه کافی پاسخگوی ادعاهای افراد یاد شده هست و برای یادآوری و تبرک به نظاره آن می نشینیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجه الاسلام آقاى خامنه‏اى

رئیس محترم جمهورى اسلامى، دامت افاضاته

پس از اهداى سلام و تحیت، من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود. و عقیده دارم که در این مواقع سکوت بهترین طریقه است. و البته نباید ما گمان کنیم که هرچه مى‏گوییم و مى‏کنیم کسى را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه، یک هدیه الهى است براى رشد انسانها. لکن صحیح ندانستم که جواب مرقوم شریف و تقاضایى که در آن شده بود را به سکوت برگزار کنم. لهذا، آنچه را که در نظر دارم به‏طور فشرده عرض مى‏کنم.

از بیانات جنابعالی در نماز جمعه این طور ظاهر مى‏شود که شما حکومت را که به معناى ولایت مطلقه‏اى که از جانب خدا به نبى اکرم- صلى الله علیه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احکام الهى است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمى‏دانید. و تعبیر به آنکه اینجانب گفته‏ام حکومت در چهارچوب احکام الهى داراى اختیار است به کلى برخلاف گفته‏هاى اینجانب بود. اگر اختیاراتِ حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرضِ حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوّضه به نبى اسلام -صلى الله علیه و آله و سلم- یک پدیده بى‏معنا و محتوا باشد و اشاره مى‏کنم به پیامدهاى آن، که هیچ کس نمى‏تواند ملتزم به آنها باشد: مثلاً خیابان کِشی ها که مستلزم تصرف در منزلى است یا حریم آن است در چهارچوب احکام فرعیه نیست. نظام وظیفه، و اعزام الزامى به جبهه‏ها، و جلوگیرى از ورود و خروج ارز، و جلوگیرى از ورود یا خروج هر نحو کالا، و منع احتکار در غیر دو- سه مورد، و گمرکات و مالیات، و جلوگیرى از گرانفروشى، قیمت گذارى، و جلوگیرى از پخش مواد مخدره، و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلى، حمل اسلحه به هر نوع که باشد، و صدها امثال آن، که از اختیارات دولت است، بنابر تفسیر شما خارج است؛ و صدها امثال اینها.

باید عرض کنم حکومت، که شعبه‏اى از ولایت مطلقه رسول الله- صلى الله علیه وآله و سلم- است، یکى از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتى نماز و روزه و حج است. حاکم مى‏تواند مسجد یا منزلى را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم مى‏تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و مسجدى که ضِرار باشد، در صورتى که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت مى‏تواند قراردادهاى شرعى را که خود با مردم بسته است، در موقعى که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یک جانبه لغو کند. و مى‏تواند هر امرى را، چه عبادى و یا غیر عبادى است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى که چنین است جلوگیرى کند. حکومت مى‏تواند از حج، که از فرایض مهم الهى است، در مواقعى که مخالف صلاح کشور اسلامى دانست موقتاً جلوگیرى کند.

آنچه گفته شده است تاکنون، و یا گفته مى‏شود، ناشى از عدم شناخت ولایت مطلقه الهى است. آنچه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختیارات از بین خواهد رفت، صریحاً عرض مى‏کنم که فرضاً چنین باشد، این از اختیارات حکومت است. و بالاتر از آن هم مسائلى است، که مزاحمت نمى‏کنم.

ان شاء الله تعالى خداوند امثال جنابعالى را، که جز خدمت به اسلام نظرى ندارید، در پناه خود حفظ فرماید.

روح الله الموسوى الخمینى‏

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی توکلی ( چهارشنبه 90/10/28 :: ساعت 2:26 عصر )
»» خداحافظ عاشورا

بر زمین کربلا بارید و رفت    لاله در ویرانه ها کارید و رفت

آن شنیدستی که هنگام نبرد     عشق با عقل هوس پرور چه کرد

آن امام عاشقان پور بتول    سرو آزادی ز بستان رسول

الله الله بای بسم الله پدر       معنی ذبح عظیم آمد پسر

موسی و فرعون و شبیر و یزید  این دو قوت از حیات آید پدید

چون خلافت رشته از قرآن گسیخت    حریت را زهر اندر کام ریخت

خاست آن سر جلوه ی خیرالامم   چون سحاب قبله باران در قدم

بر زمین کربلا بارید و رفت     لاله در ویرانه ها کارید و رفت

تا قیامت قطع استبداد کرد   موج خون او چمن ایجاد کرد

بهر حق در خاک و خون غلتیده است    پس بنای لااله گردیده است

سر ابراهیم و اسمعیل بود      یعنی آن اجمال را تفصیل بود

عزم او چون کوهساران استوار      پایدار و تند سیر و کامگار

تیغ بهر عزت دین است و بس     مقصد او حفظ آئین است و بس

ماسوی الله را مسلمان بنده نیست      پیش فرعونی سرش افکنده نیست

خون او تفسیر این اسرار کرد    ملت خوابیده را بیدار کرد

تیغ لا چون از میان بیرون کشید   از رگ ارباب باطل خون کشید

نقش الا الله بر صحرا نوشت      سطر عنوان نجات ما نوشت

رمز قرآن از حسین آموختیم     ز آتش او شعله ها اندوختیم

شوکت شام و فر بغداد رفت      سطوت غرناطه هم از یاد رفت

تار ما از زخمه اش لرزان هنوز    تازه از تکبیر او ایمان هنوز

ای صبا ای پیک دور افتادگان   اشک ما بر خاک پاک او رسان



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی توکلی ( چهارشنبه 90/9/30 :: ساعت 11:46 صبح )
»» امام رئوف

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد
جدا ز دامن مادر ، به دام دانه بیفتد

ز نازکی ، ز ندامت ، ز بیم صبح قیامت
بدان نشان که شنیدی ، سری به شانه بیفتد
به کار آنکه برون از بهشت گشته ، عجب نی
که در جهنم غربت به یاد خانه بیفتد

نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهی
خدای را که مبادا دل از نشانه بیفتد
دلم به کشتی کربت ، به طوف لجّه‌ی غربت
چو از کرانه‌ی تربت ، به بی‌کرانه بیفتد

شوم چو ابر بهاران ، ز جوش اشک چو باران
که دانه دانه برآید، که دانه دانه بیفتد

جهان دل است و تو جانی ، نه بلکه جام جهانی
کم سکندر و دارا ، کز این فسانه بیفتد

خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو
بیا که آتش صیاد ، از زبانه بیفتد

الا غریب خراسان ، رضا مشو که بمیرد

اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی توکلی ( شنبه 90/7/30 :: ساعت 10:54 صبح )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جمهوری دیگر
پادوها
نوشین معراجی
سید حسن
پرستوی احمدی نژاد
قوامون
قوامون
سرمایه معنوی
سرمایه معنوی
رهبری رحیمانه
[عناوین آرشیوشده]