از ولایت فقه تا ولایت فقیه
حضرت استاد جوادی آملی چند سال قبل در درس خارج خود بحثی مطرح کردند با این عنوان که در ولایت فقیه شخصیت حقوقی فقیه ولایت دارد نه شخصیت حقیقی او .از توضیح ایشان در مورد شخصیت حقوقی فقیه معلوم شد که منظور ایشان از شخصیت حقوقی همان فقه است که نتیجه نظر مبارک ایشان منتهی به ولایت فقه به جای ولایت فقیه میشود.
سایت تابناک[1] نیز مطلبی از استاد محترم جناب آقای هادوی نقل کرده بود که همین نظر را تقویت میکرد و تصریح داشت که ولایت ائمه اطهار و ولایت فقیه طولی است.
ضمن احترام به نظرات اساتید معظم به نظر میرسد آنچه این عزیزان میگویند ولایت فقه است نه ولایت فقیه. توضیح مطلب در مورد مصداق به این صورت است که حضرت امام قدس سره یک شخصیت حقیقی دارد که همان روحالله فرزند مصطفی است امام با این شخصیت حقیقی اگر ولایتی داشته باشد همان ولایت است که دیگر افراد حقیقی دارند مثل ولایت بر فرزندان. اما شخصیت حقوقی امام ان است که ایشان فقیهی از فقهای آل محمد هستند که ولایت در زمان غیبت در ایشان متعین شده و به اعتبار این شخصیت حقیقی ولایت براموری دارند که امام معصوم بر آن امور ولایت دارد از جمله بر خود فقه . بر این اساس ولایت فقیه بر فقه هم ولایت دارد در صورتی که بر مبنای آن عزیزان فقه بر فقیه ولایت دارد .
نکته دیگری که تا حدود زیادی به این مبنا ارتباط دارد طولی بودن ولایت است. آنچه این بزرگواران میگویند حد اقل با صریح نظر حضرت امام قدس سره منافات دارد . این مطب را حضرت امام در نامه معروف به مقام معظم رهبری به روشنی توضیح دادند که عین مطلب ایشان چنین است:
"تعبیر به آن که این جانب گفته ام «حکومت درچهارچوب احکام الهی دارای اختیار است» به کلی برخلاف گفته های اینجانب است. اگر اختیارات حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اکرم (ص)یک پدیده بی معنا و محتوا باشد."
[1] - سایت مذکور در ادامه روش ضد ولایی که دارد برای مطلب استاد تیتر ولایت علیه ولایت را انتخاب کرده بود که هیچ ارتباطی با محتوای آن نداشت