سرمایه معنوی سنگ بنای سرمایه اجتماعی
مقاله ارایه شده به سمینار سرمایه اجتماعی
قسمت دوم
سرمایه معنوی و سرمایه اجتماعی
تعاریف مختلفی از سرمایه اجتماعی ارایه شده است. پیر بردو در کتاب انواع سرمایه، سرمایه اجتماعی را این گونه تعریف کرده است :"برآیندمنابع بالفعل یا بالقوه که به مایملک یک شبکه پایدار از ارتباطات کم و بیش سازمان یافته از آشناییها و شناختهای متقابل پیوند خورده است. "
به نظر رابرت پاتنام "سرمایه اجتماعی عبارت است از ارزش جمعی تمامی شبکههای اجتماعی و گرایشهایی که از این شبکه ها به منظورانجام امور برای همدیگرناشی میشود."
فوکویاما میگوید"سرمایه اجتماعی هنجاری غیررسمی نمونه سازی شده است که همکاری بین دو یا چند فرد تقویت میکند."
بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی "سرمایه اجتماعی معرف میزان همبستگی اجتماعی موجود در هر جامعه است. سرمایه اجتماعی به آن دسته از فرایندهای بین افراد مرتبط میشود که باعث ایجاد شبکهها، هنجارها و اعتماداجتماعی میشود و همبستگی و همکاری در جهت منافع متقابل را تسهیل میکند."
سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی درسال 2001سرمایه اجتماعی را این گونه تعریف میکند: " سرمایه اجتماعی عبارت است از شبکهها به همراه هنجارهای مشترک و ارزشها و تفاهمهایی که همکاری بین یا درون گروهها را تسهیل می کند."
از مجموع تعاریف فوق شاید بتوان " همبستگی بین افراد جامعه" را سرمایه اجتماعی یا نماد بارز آن معرفی کرد. اکنون سؤال میشود عامل اساسی و خمیر مایه این همبستگی چیست؟ دقت در تعاریف فوق نشان میدهد که این عامل در فرهنگ غرب "منافع متقابل" است تا آنجا که بعضی از صاحبنظران غربی" سرمایهگذاری در ارتباطات اجتماعی با انتظار برگشت در بازار" را به عنوان جمع بندی و حاصل مجموعه تعاریف سرمایه اجتماعی ارایه دادهاند
اما در فرهنگ اسلامی خمیرمایه همبستگی مذکور ولایت الهی است که در قران کریم از آن با عناوینی نظیر "حبل الله" و " صبغةالله" یاد شده است. در سوره مـبارکه آل عـمران آمده است: " و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا و اذکروا نعمة الله علیکم اذ کنتم اعداء فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها کذلک یبین الله لکم آیاته لعلّکم تهتدون"همگی به رشته خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا بر شما را به یاد آورید آن هنگام که با یکدیگر دشمن بودید سپس خدا بین دلهای شما الفت ایجاد کرد و به نعمت او برادر شدید و بر پرتگاه گودالی از آتش قرار داشتید و خدا شما را از آن نجات داد این گونه خدا نشانههای خویش را برای شما بیان میکند باشد که راه یابید." در این آیه شریفه اولاً تالیف بین قلوب به خداوند متعال نسبت داده شد،ثانیاً از آن به عنوان نعمت الهی یاد شده که نتیجه آن ایجاد پیوند اخوت بین مؤمنین است که خود نعمت دیگری از جانب خداوند است ضمن اینکه از تفرقه به عنوان پرتگاه آتش یاد شده و در نهایت این تحولات آیات الهی نامیده شده است . اغاز آیه شریفه برا ین مطلب دلالت دارد که لازمه تداوم این همبستگی تمسک و اعتصام به "حبل الله" است.
در سوره بقره چنین آمده است:" فان آمنوا بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا و ان تولوا فانما هم فی شقاق فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم صبغةَ اللهِ و من احسن من الله صبغةً و نحن له عابدون" " اگر آنان به مانند آنچه شما ایمان دارید ایمان آوردند، راه یافتهاند. و اگر روی گردانیدند همانا آنان در تفرقه اند. پس خدا شما را از آنان کفایت میکند و او شنوا و داناست. رنگ خدا، و چه کسی خوشرنگتر از خداست و ما اورا میپرستیم." علامه طباطبایی در تفسیر این آیات میفرماید: "بعد ازاین که خداوند متعال بیان کرد که دین حق همان اسلام است که دین حضرت ابراهیم بود، از این مطلب نتیجه میگیرد که اختلافها و انشعابها که یهود و نصاری به آن دعوت میکنند اموری است که زاییده هوس های آنان است و چون در اختلاف بودهاند، آن را بازیچه خویش قرار دادهاند. در نیجه طایفهها و احزاب مختلف دینی ایجاد کرده و دین خدا را که دین توحید و اتحاد است به رنگ هوسها، اغراض و مطامع خویش رنگ آمیزی کرده اند. مسلمین باید به دین توحید تمسک، و اختلافات اهل کتاب را رها کنند . زیرا طبیعت این زندگی دنیایی تغییر و تحول در عین استمرار و جریان است، و این موجب میشود رسوم، آداب و شعایر قومی بین طوایف و اقوام ملتها متغیر باشد و چه بسا این تغییرات موجب تغییر و انحراف در مراسم دینی میشود، و غرضها و اهداف دنیوی جایگزین اهداف دینی و الهی میشود. در این هنگام دین رنگ قومیت میگیرد و به هدفی غیر از هدف اصلی دین دعوت و مردم را با آدابی غیر از ادب حقیقی دین تربیت میکند . "
با عنایت به آنچه در مورد دیدگاه اسلام به دنیا و آخرت گذشت تفاوت دو دیدگاه فوق به خوبی روشن میشود. منافع متقابل که در دیدگاه اول مایه همبستگی است در دیدگاه اسلامی امری دنیایی ، کوتاه مدت و ناپایدار است و در این دیدگاه سرمایه معنوی محسوب نمیشود در نتیجه همبستگی حاصل از آن نیز همبستگی معنوی نخواهد بود .این حقیقت در آیه 39 سوره روم به روشنی تبیین شده است که میفرماید: "و ما اتیتم من ربا لیربوا فی اموال الناس فلا یربوا عندالله و ما آتیتم من زکوة تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون" " آنچه از ربا میپردازید تا در اموال مردم رشد کند در نزد خداوند رشد نمیکند و آنچه از زکات برای رضایت خداوند میپردازید حتماً چند برابر میشود."
حد اکثر همبستگی مبتنی بر منافع متقابل همبستگی تن ها خواهد بود در حالی که همبستگی معنوی مورد نظر فرهنگ اسلامی همبستگی جانها وبه اصطلاح اسلامی تألیف بین قلوب است. به قول مولوی:
مومنان معدود لیک ایمان یکی جسمشان معدود لیکن جان یکی
غیر فهم و جان که در گاو و خر است آدمى را عقل و جانی دیگر است
باز غیر جان و عقل آدمی هست جانى در ولى آن دمی
جان حیوانی ندارد اتحاد تو مجو این اتحاد از روح باد
گر خورد این نان نگردد سیر آن ور کشد بار این نگردد او گران
بلکه این شادى کند از مرگ او از حسد میرد چو بیند برگ او
جان گرگان و سگان هر یک جداست متحد جانهای شیران خداست
در فرهنگ اسلامی امور دنیوی نه تنها سرمایه وحدت و همبستگی نیست بلکه منشاء اختلاف و تقرقه است. حضرت امام قدس سره بارها با استناد به حدیث معروف " حب الدنیا رأس کل خطیئة " میفرمود اگر همه انبیاء الهی در یک جا جمع شوند بین آنها هیج اختلافی به وجود نخواهد آمد زیرا مقاصد آنها الهی است.
ارکان سرمایه اجتماعی:
اکثر صاحبـنظران غربی بر سـه امر به عنـوان عناصـر کلیـدی و ارکـان سـرمـایه اجتماعی تأکید کردهاند: شبکهها(networks) هنجارها(norms) و اعتماد (trust) .
هر شبکه گروهی به هم پیوسته از افرادی است که معمولاً دارای ویژگی مشترک هستند . مثلاً ممکن است همه به ورزش خاصی علاقهمند باشندیا به کار مشترکی اشتغال داشته باشند. در سطح کوچکتر خویشاوندان یا گروههای دوستانه نماینده ویژگیهای شبکه خواهند بود.عضویت در شبکه برای افراد منافعی مانند حمایت اجتماعی بیشتر در مواقع نیاز، دسترسی بیشتر به اطلاعات و در اختیار داشتن مجموعه بیشتری از فرصتها را در پی دارد.
هنجارهای اجتماعی "قانونهای غیر رسمی" هستند که در محیطهای متفاوت به رفتار جهت میدهند. هنجارهای اجتماعی شخصی شامل اموری نظیر جا دادن به افراد مسن در وسایط نقلیه عمومی و نریختن آشخال میشود در حالی که هنجارهای عمومیتر شامل تحمل، رفتار صادقانه و کمک به افراد نیازمند میشود. هنجار فراگیرتر "مقابله به مثل" است : با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند."
اعتماد میزان اطمینان افراد است به این که دیگران همان گونه که سخن می گویند، یا آن گونه که انتظار میرود، عمل خواهند کرد، یا اطمینان به این که گفتههای آنان قابل اعتماد است. اعتماد اجتماعی به میزان اعتماد در هر جامعه مربوط میشود - مثلاً، فرد چقدر می تواند به بیگانگان و مؤسسات ناشناخته اعتماد کند.
نقد و بررسی مطالب فوق و تشریح مستقل دیدگاه اسلامی مجالی واسع میطلبد بنابراین در اینجا فقط به بررسی مقایسهای مطالب مذکور در فرهنگ اسلامی اکتفا میکنیم. آنچه در تعریف ارکان مذکور آمد در فرهنگ اسلامی عیناً آمده است به گونهای که بعضی از عبارات فوق منطبق بر احادیث است با این فرق که با توجه به تفاوت مبنای فرهنگ غرب (منافع متقابل) با مبنای اسلامی ، این مفاهیم در فرهنگ اسلامی به عنوان تکلیف و مسئولیت شرعی مطرح شده است.
در مورد شبکه در فرهنگ اسلامی ضمن این که مباحثی نظیر صله رحم (در شبکه خویشاوندی) و زیارة الاخوان (در شبکه ایمانی) حق همسایه ( در شبکه همسایگی ) مطرح است. تمامی جامعه اسلامی تحت پوشش شبکه گسترده برادری ایمانی قرار دارد. در این زمینه قران کریم میفرماید: " انماالمؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم" " همانا مؤمنین با هم برادرند پس بین برادران خود اصلاح کنید." همانگونه که در آیه تصریح شده است یکی از دستورهای اسلام برای نگهداری و استحکام این شبکه تلاش برای رفع اخلاف بین مؤمنین است که در فرهنگ اسلامی "اصلاح ذات البین" نامیده می شود. امام علی علیه السلام در یکی از وصایای خویش میفرماید:
"اوصیکما، و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی، بتقوی الله، و نظم امرکم، و صلاح ذات بینکم، فانی سمعت جد کما - صلی الله علیه و آله و سلم - یقول :صلاح ذات البین افضل من عامة الصلاه و الصیام". " شما و همه فرزندان و خویشاوندانم و هرکس را که نامهام به دستش میرسد سفارش میکنم به تقوای الهی و نظم امور و اصلاح بینتان زیرا من از جدتان صلیالله علیه و اله شنیدم که میفرمود : اصلاح بین افراد بهـتر از یک سال نماز و روزه است ."
در مورد هنجارها ذکر نمونه هایی از هنجارهای بیشماری که در سایه سفارش ها و تربیت اسلامی ایجاد می شود به دارازا میکشد، بنابراین به مقایسه آنچه در بالا به عنوان "مقابله به مثل" آمد با وصیت دیگری از امیرالمؤمنین علیهالسلام اکتفا میشود. حضرت در وصیت خویش به امام حسن علیهالسلام میفرماید:
"اجعل نفسک میزانا فیما بینک وبین غیرک، فأحبب لغیرک ماتحب لنفسک، واکره له ماتکره لها، وارض من الناس بما ترضاه لهم من نفسک " " در تعامل بین خویش و دیگران نفس خود را میزان قرار ده ، پس برای دیگری دوست بدار آنچه را برای نفس خود دوست داری وبرای او مپسند آنچه را برای نفس خویش نمیپسندی و از مردم به همان چیز راضی باش که از نفس خود برای آیشان رضایت میدهی ."
در مورد اعتماد در فرهنگ اسلامی سفارش های مؤکد قران کریم و فرمایشات معصومین علیهم السلام در مورد مطابقت فعل و قول و اجتناب از سوء ظن در مقایسه با آنچه در بالا آمد قابل توجه است . قرآن کریم میفرماید:" یا أیها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند الله أن تقولوا مالا تفعلون " "ای کسانی که ایمان آوردهاید چرا سخنی میگویید که بدان عمل نمیکنید. در نزد خدا گناه بزرگی است که بگویید چیزی را که بدان عمل نمیکنید."
و در مورد سوء ظن میفـرمـایـد: "یا أیها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن إن بعض الظن إثم" " ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری گمانها پرهیز کنید زیرا بعضی از گمانها گناه است." در همین زمینه امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید:"ضع امر اخیک علی احسنه حتی یاتیک ما یقلبک منه. ولا تظنن بکلمة خرجت من اخیک سوءا و انت تجد لها فی الخیر محملا." "کار برادرت را بربهترین وجه آن قرار ده تا هنگامی که دلیلی برایت پیدا شود که تو را از آن برگرداند. و هرگز به گفتار برادرت گمان بد مبر تا هنگامی که می توانی برای سخن او وجه خوبی پیدا کنی ."
نتیجه
سرمایه معنوی در فرهنگ اسلامی سرمایهای است که رنگ آخرتی و الهی داشته باشد. بنابراین هر امری که رنگ دنیایی به خود گیرد، هرچند ظاهری معنوی و قدسی داشته باشد ، امری معنوی نخواهد بود. در فرهنگ اسلامی اوج ارزش و معنویت جهاد وشهادت در میدان مبارزه است ولی هنگامی که فردی در میان مبارزه با هدفی غیر الهی حضور مییابد و کشته میشود، قتیل الحمار نامیده میشود. در مقابل هر امری که رنگ خدایی گیرد معنوی است، هرچند ظاهری مادی داشته باشد، بر همین مبنا در روایات تلاشگر برای تأمین خانواده خویش، همسنـگ مجـاهد در راه خدا شمرده شده است .
سرمایه اجتماعی تنها با پشتوانه سرمایه معنوی- به معنی فوق- سرمایهای با دوام و به عنوان سرمایه ای دراز مدت قابل اتکاء خواهد بود و در صورت عدم اتکاء سرمایه اجتماعی به سرمایه معنوی این سرمایه به سرمایهای مادی تبدیل خواهد شد که هرچند به ظاهر و در کوتاه مدت قوی و مستحکم به نظر رسد در مواقع ضروری کارایی و اثر بخشی لازم را به دنبال نخواهد داشت. سرّ اینکه در بررسیهای مربوط به سنجش سرمایه اجتماعی، این سرمایه در کشور ما در مقایسه با کشورهای غربی ضعیف ارزیابی میشود ولی کارکرد آن در مواردی مثل انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی ، راهپیمایی ها و انتخابات سرنوشتساز به شدت قویتر از موارد مشابه در غرب ظاهر میشود همین نکته است که در کشور ما با وجود عدم توجه کافی متولیان به سرمایه اجتماعی و عدم برنامهریزی برای تقویت آن در کنار تخریب آن در نزاعها و رقابتهای سیاسی، این سرمایه متکی به پشتوانه قوی سرمایه معنوی اسلامی است و در کشورهای غربی با همه مراقبت هایی که از سرمایه اجتماعی به عمل میآید این سرمایه فاقد پشتوانه مذکور است . همانگونه که اشاره شد رویکرد جدید صاحبنظران غربی به معنویت نیز قادر به ایجاد چنین پشتوانهای نیست زیرا در این رویکرد مذهب و تجربههای روحانی یا نادیده گرفته میشود و یا در سطح سایر عوامل اجتماعی به نظر میآید. در این رویکرد حد اکثر از اخلاق مبتنی برمنافع متقابل سخن گفته میشود که از دیدگاه اسلامی این نوع اخلاق معنوی محسوب نمیشود.