سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیم ده خصلت دارد : پارسایی، عدل، فهم، گذشت، نیکی، بیداری، خودنگهداری، تذکر، هشیاری، نیک خویی و میانه روی . [لقمان حکیم]
مدیریت اسلامی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» قوامون

نگاهی به کریمه ی الرجال قوامون علی النساء(2)

ادامه..

2- بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ

 

در این قسمت از آیه دلیل قوامیت دو چیز بیان شده است ، یکی برتری و دیگری انفاق اموال.

عبارت « فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ» به معنی برتری بعضی از آنها بر بعضی دیگر است که صرفنظر از قسمت اول آیه برتری طرفینی را می رساند، یعنی مردان بر زنان برتری های دارند و زنان نیز بر مردان برتری هایی دارند، و اگر قرار بود فقط به برتری مردان بر زنان تصریح کند باید می فرمود بما فضل الله الرجال علی النساء، یا بما فضلهم الله علیهن. اما هرچند به این مطلب تصریح نشده است، براساس قواعد، به قرینه قسمت اول آیه منظور از بعضهم «الرجال» است و منظور از بعض «النساء»، به عبارت دیگر ظاهر معنی همان است که به آن تصریح نشده است. نکته ی قابل توجه این که الرجال قوامون علی النساء همان گونه که این معنی ظاهر را برای برتری مرد بر زن درست می کند، برتری را مقید می کند به موضوع قوامون، به عبارت دیگر برتری مطلق مردان بر زنان را نمی رساند بلکه برتری آنان در بحث قوامیت را می رساند. برای روشن تر شدن موضوع به چند مثال اشاره می کنیم:

هر سال در آزمون سراسری نفرات برتر معرفی می شوند، برتری در آزمون سراسری به معنی برتری مطلق نیست بلکه برتری در موضوع همان آزمون است، چه بسا نفر اول برتر آزمون مثلا در یک مسابقه ی وزنه برداری نفر آخر باشد و حتی در همان آزمون نمی توان نفر اول رشته تجربی را، برتر از رتبه اول رشته ریاضی، یا هنر، یا علوم انسانی دانست.

مثال دیگری که من زیاد از آن استفاده می کنم ، تولید های کارخانه های اتومبیل سازی است. مثلا شرکت بنز هم اتومبیل های سواری تولید می کند و هم کامیون. حال اگر سؤال شود بنز سواری برتر است یا بنز کامیون، روشن است که جواب مطلقی نخواهد داشت، و پاسخ این خواهد بود که در بعضی موارد سواری و در بعضی موارد کامیون، مثلاً در سرعت، راحتی و احتمالاً زیبایی، بنز سواری برتر است، ولی در قدرت و ظرفیت حمل بار کامیون برتر خواهد بود و اگر قرار باشد درجایی بین این دو خودرو ارتباطی برقرار شود، باید برتری خاص هرکدام مد نظر قرار گیرد. مثلاً اگر قرار باشد یکی از آنها دیگری را حمل کند، کامیون برای حمل انتخاب خواهد شد. اگر بخواهیم این واقعه را در یک جمله بیان کنیم چنین خواهیم گفت: کامیون حامل سواری است به دلیل اینکه کامیون برتری دارد و گنجایش بیشتری دارد. اگر وجه برتری در جمله بیان نشده است، ولی به قرینه ی موضوع یعنی برتری در قدرت حمل بار. در تحلیل بیشتر این مثال می گوییم، سازنده این اتومبیل ها هر کدام از آنها به هدف خاصی ساخته است، و به تناسب آن هدف ویژگی های خاصی در آنها قرار داده است، که هر یک در ویژگی خاص خود بر دیگری برتری دارد،هرچند ویژگی های مشترکی هم دارند مثل این که هردو خودرو هستند و نمی توان گفت یکی خودروتر از دیگری است. در مقایسه زن و مرد هم می توان گفت خالق حکیم، هر یک از آنها را برای کارکرد خاصی آفریده و به تناسب آن در آنها ویژگی هایی قرار داده که در آن ویژگی ها بر یکدیگر برتری دارند، مثلاً مرد در قدرت بدنی تکویناً بر زن برتری دارد، و در تأمین هزینه ی زندگی تشریعاً برتری دارد، و زن در لطافت و عواطف بر مرد برتری دارد،در حالی که ویژگی های مشترک فراوانی دارند از جمله این که هر دو انسانند و نمی توان گفت یکی انسان تر از دیگری است.

با توجه به آنچه گذشت معنی آیه شریفه این می شود که مردان پشتوانه ی محکم زنان هستند به دلیل این که آنها در قدرت حمایتگری برتر از زنان هستند(تکویناً) و به دلیل این که هزینه ی زندگی زنان به عهده ی آنهاست (تشریعاً).

چند نکته:

1-    اگر چه جملات خبری است، و از قوامیت مردان به عنوان یک واقعیت خبر می دهد، اما ظاهراً در مقام انشاء است، یعنی مردان باید به آن دو دلیل پشتوانه ی زنان باشند.

2-    هر چند الرجال و النساء مطلق است و شامل تمام مردان و زنان می شود، ولی به قرینه ی ادامه ی آیه ، بحث مربوط به شوهر و همسر است، هر چند استدلال ها در مورد تمام مردان و زنان صادق است.

      ملاحظه: هرچند در بحث برتری و مساوات زن و مرد، غالباً این آیه شریفه مورد شبهه قرار می گیرد، قران کریم در جای دیگر صریحتر موضوع را مطرح کرده است. در آیه شریفه ی 228 سوره بقره می فرماید: « وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ » یعنی برای زنان (حقی) است ، همانند آنچه بر عهده ایشان است و مردان بر زنان به درجه ای برتری دارند. برای دفع شبهه احتمالی توضیح مختصر این آیه نیز ضروری به نظر می رسد. در این آیه بر خلاف آیه قوامون، برتری مردان به عنوان دلیل بر چیز دیگری بیان نشده است و ظاهر آن برتری مطلق است، اما این قسمتی از آیه 228 است و توجه به آیه کامل نشان می دهد که در اینجا نیز برتری در موضوعی خاص است، و همان تحلیل بالا در مورد برتری در اینجا هم صادق است. متن کامل آینه چنین است: وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَ?لِکَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ. آیه شریفه در مورد زنان مطلقه است، اول برای آنان تکالیفی معین می کند که عبارتند از: نگه داشتن عده ، پنهان نکردن حمل و حق رجوع مردان در زمان عده. بعد می فرماید وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ . یعنی زنان هم حقوقی دارند مثل همین تکالیفی که به عهده آنان است. روشن است که این مثلیت عینی نیست که گفته شود عین همین تکالیف بر مردان هم هست چون هر چند ممکن است نگه داشته عده و رجوع مردان برای مردان نیز تشریع شود، ولی مخفی نکردن حمل برای مردان موضوعیت ندارد، بنابراین منظور این است که در برابر این تکالیفی که برای زنان مطلقه قرار داده شده یرای آنان حقوقی در نظر گرفته شده است و کلمه ی بالمعروف همین منظور را تأیید و تآکید می کند، سپس می فرماید: وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ،  با توجه به حرف ل که برای حق به کار می رود،یعنی برای مردان بر عهده ی زنان حق بیشتری است. همان گونه که اشاره شد بر اساس سیاق آیه این برتری حق فقط در مورد مردان نسبت به همسران مطلقه است و شاید اشاره به حق رجوع و نگه داشتن عده باشد، یعنی نگه داشتن عده فقط تکلیف زن است و حق مرد، و حق رجوع هم فقط برای مرد است، و همان گونه که اشاره شد بحث کتمان حمل برای مردان موضوعیت ندارد. ( اصطلاحاً سالبه به انتفاء موضوع است). اگر هم اشاره به این حقوق نباشد قطعاً به مطلق حقوق مرد بر زن مطلقه برمی گردد، یعنی در نسبت حقوق بین زن مطلقه و شوهرش، شوهر حق بیشتری دارد و احتمال این که در اینجا منظور این باشد که تمام مردان نسبت به تمام زنان حقوق برتری دارند، یا برترند، تقریباً منتفی است.

تتمه: توضیح مختصر موضوع مساوات

هرچند بحث مساوات زیبا و بحث نابرابری ناخوشایند است و هیچکس حاضر نیست خود را طرفدار نابرابری قلمداد کند و شعار مساوات همواره برای شعار دهندگان آن جذاب است، اما این ناشی از خلط مساوات با عدالت است، در حالی که مساوات لزوماً معادل عدالت نیست بلکه گاهی خلاف عدالت و ظلم است. تصور کنید در یک میهمانی، میزبان به منظور رعایت مساوات برای تمامی میهمانان چلوکباب برگ یکسان سرو کند، برای جوان بیست ساله و پیرمرد 90 ساله و طفل یک ماهه. آیا کسی در عقل این میزبان شک نخواهد کرد.

بحث مساوات مطلق که گاهی به مباحث اجتماعی مثل همین تساوی زن و مرد، یا تساوی شهروندان کشیده می شود، بر خلاف ظاهر جذاب آن خلاف عقل سالم است، نه تنها هیچ زن و مردی بلکه هیچ دومرد یا دو زنی مساوات مطلق ندارند و هر دوانسانی را با هم مقایسه کنیم در سلسله ای از امور با هم برابر نخواهند بود از ظاهرترین خصوصیات مثل قد و وزن و رنگ تا باطنی ترین آنها مثل خصایل و رذایل اخلاقی و تقوی و زهد و ایمان و امثال آن. و هیچگاه تمامی شهروندان در یک درجه شهروندی قرار نخواهند گرفت. چطور ممکن است بگوییم دزد غارتگر جنایتکاری که اهل شهر (به هر معنی) از او در هراسند و کاری جز غارت و چپاول شهر ندارد با دانشمند برجسته ای که در کارنامه ی او جز خدمت به شهر نیست در یک درجه ی شهروندی قرار دارند، و کسی حق ندارد آنها را به شهروند درجه یک و دو تقسیم کند.

قرآن کریم نیز از مساوات مطلق در چند جا به عنوان یک امر بدیهی خلاف عقل یاد می کند : «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ» 9 زمر . قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ 16 رعد. معنی تعبیر هل یستوی که استفهام انکاری است یعنی بدیهی و مسلم است که مساوی نیستند.

ادامه دارد...........



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » هادی توکلی ( سه شنبه 99/11/7 :: ساعت 2:34 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جمهوری دیگر
پادوها
نوشین معراجی
سید حسن
پرستوی احمدی نژاد
قوامون
قوامون
سرمایه معنوی
سرمایه معنوی
رهبری رحیمانه
[عناوین آرشیوشده]